از 11 فوریه تا 12 اگوست بر مصر یک سال و نیم گذشت، یک سال و نیمی که پر از حوادث و رویدادهایی خطرناکی بود که بر بافت ملی و ساختار سیاسی اجتماعیش تأثیر منفی داشت، و هر دفعه و پس از هر اتفاقی معمولاً یأس و نگرانی بود که بر مردم سایه می‌افکند و رویای آزادی و استقرار را بر باد می‌داد. یک سال و نیم با کشمکشهای سیاسی، آشفتگیهای اجتماعی، مشکلات امنیتی و اعتصابهای صنفی و اداری گذشت تا آنجا که کم مانده بود مصر را در واقعیت در ردیف کشورهایی با دولتهای شکست خورده و ناتوان قرار دهد کشور‌هایی مانند عراق، لبنان و پاکستان که اگر با معیار‌های واقعی و نه با معیارهای آمریکایی سنجیده شوند جزو کشورهای بازنده و غیر مستقر قرار خواهند گرفت، و راز تمام این نگرانیها و مشکلات در یک کلمه خلاصه می‌شود: نظامی‌شدن سیاست

ارتش در هر حکومت نظام‌مندی فقط یک وظیفه دارد که حفاظت از مرزهای کشور و مصالح حیاتی آن در برابر دشمن خارجی است و این عرفی بین المللی و تاریخی است. و در هر زمان یا مکانی ارتش این مسأله‌ی حیاتی را فراموش کند و وارد امور سیاسی و یا اقتصادی شود عواقب وخیمی بر ارتش و آن کشور خواهد داشت. و این مسأله‌ای بود که برای مصر اتفاق افتاده بود. نبود هیأت رهبری انقلاب، که هزینه سنگینی را بر کشور متحمل کرد باعث شد شورای ارتش مسئول اداره امور کشور پس از برکناری مبارک گردد. رسول خدا (ص) توصیه نموده که هرگاه سه نفر یا بیشتر برای کاری همراه شدند یک نفر را به عنوان مسئول انتخاب نمایند چه برسد به یک انقلاب مردمی‌ که ملیونها نفر در آن شرکت داشتند و برای برکناری یک نظام دیکتاتوری دیرینه کوشیده‌اند. نبود کادر رهبری انقلاب در مصر کشور را به سمت مرحله‌ی انتقالی طولانی که با اضطرابها، اختلافات و مشکلات بسیار همراه بود سوق داد مشکلات و اختلافاتی که بدلیل زعامت کشور توسط نظامیان به‌  وجود آمده‌ بود.

نبود رهبری سیاسی انقلاب، باعث شد در سایه اختلافات شدید سیاسی بین احزاب و گروههای انقلابی، شورای ارتش طمعشان برای تسلط بر حکومت روز بروز بیشتر شود و برای بدست گرفتن دائمی حکومت خیز بردارند و با سیاستها و اقداماتشان صحنه سیاسی را پرتنش تر نمایند، چنانکه کم کم امید مردم را از داشتن حکومتی مدنی کمرنگتر می‌نمودند. و در این میان رسانه‌ها و دستگاه قضایی که بازماندگان رژیم قبلی بودند نقش زیادی در حمایت نظامیان و تخریب وجهه‌ی نیروهای سیاسی به ویژه احزاب اسلامگرا داشتند. وضع به جایی رسید که حتی بعد از انتخاب محمد مرسی به ریاست جمهوری، وی که توسط مردم انتخاب شده بود خود را محدود و دست بسته دید زیرا با متمم قانون اساسی که ارتش تصویب کرده بود بسیاری از اختیارات اساسی وی سلب گردیده بود. و در حکومت یک دوگانگی ایجاد شده بود حکومت دو رییس متفاوت داشت رییسی که از جانب مردم انتخاب شده بود و محدود شده بود و رییسی که توسط مبارک منصوب شده و بسیاری اختیارات را برای خود قبضه کرده بود. در سایه این تشتت کشور روزانه با مشکلات و بحرانهایی ناشی از سرپیچی از دستورات و برنامه‌های محمد مرسی توسط بسیاری از مسئولین کشور که از رژیم قبل مانده بودند روبرو شد. و رییس جمهور نیاز به اقدامی جدی و خطرناک داشت تا این وضعیت را عوض کند.

دستورات انقلابیی که امروز (12 اگوست) رییس جمهور محمد مرسی صادر کرد به منزله موج دوم انقلاب بود که از نظر اهمیت کمتر از موج اول نیست کنار زدن طنطاوی و عنان، الغاء متمم قانون اساسی مصوب شورای ارتش و تغییر ساختار شورای ارتش و برداشتن فرماندهان قبلی و جایگزینی آنان با چهره‌های جدید یکی از قویترین کارهای سیاسی است که در بهار عربی رخ داده است بخصوص که زمانی اتفاق افتاد که تحلیلگران سیاسی بر انقلاب مصر مرثیه می‌خواندند و آن را ناکام و ناموفق تصور می‌کردند. بخاطر ناگهانی بودن و حساسیت این دستورات مردم از اسرار و علل آن می‌پرسند و می‌خواهند بدانند چه چیزی باعث شد مرسی چنین ناگهانی اقدام به این اقدام را انجام دهد؟ و چرا هیچکدام از فرماندهان شورای ارتش که در حال احتکار قدرت در آن شورا بودند با این تصمیمات مخالفت نکرد؟ و چگونه مشیر طنطاوی و سامی عنان این احکام را پذیرفتند؟ آیا دلیل در مهارت سیاسی اخوان المسلمین و توانایی چانه‌زنی سیاسی آنان است؟ و یا بخاطر نقشه ماهرانه مرسی است که برای ایجاد شکاف در بین فرماندهان ارتش و به مصلحت انقلاب و ملت مصر طرح کرده بود؟ و یا به سبب جنگ قدرت که بخاطر منافع و مناصب در میان مردان سابق مبارک در گرفته بود؟

با نگاهی به تحولات هفته گذشته مصر می‌توان گفت رمز برکناری طنطاوی و عنان در حادثه گذرگاه کرم ابوسالم بود. جنایتی که حدود یک هفته قبل در مرزهای مصر و فلسطین اشغالی رخ داد و در رمضان و به هنگام افطار 16 نفر از مرزبانان مصری که از جوانان پاک مصر بودند کشته شدند. این حادثه راه را برای اتخاذ این تصمیمات قوی و سرنوشت‌ساز برای مرسی باز کرد. و تمام اینها با تدبیر و توفیق خداوند متعال انجام گرفت. 

زمانی که آشکار شد که شورای ارتش از قبل در مورد این حمله مطلع بوده و اطلاعات ارتش دو روز قبل از ماجرا نسبت به وقوع آن هشدار و گزارش داده بود و همچنین وقتی که قصد طنطاوی و عنان برای بحران‌آفرینی برای رییس جمهور و بی‌توجه جلوه دادن وی به مرزها و مصالح کشور لو رفت، در حالی که پس از حادثه توسط رسانه‌های همسو با ارتش حمله شدیدی علیه رییس جمهور آغاز شد و وی را به‌ دلیل گشودن معبر رفح بروی فلسطینیان غزه و عفو و آزادی زندانیان سیاسی مقصر جلوه می‌داد، خداوند با مردم مصر و رییس جمهورشان یار بود، و پس از اینکه رییس جمهور سازمان اطلاعات ارتش را متهم به سستی و بی‌توجهی به وظایفش کرد، مراد موافی رییس آن سازمان احساس کرد که نیت برکناری وی وجود دارد و می‌خواهند به تنهایی وی را مسئول حادثه گذرگاه کرم ابوسالم معرفی کنند، لذا با مشیر طنطاوی به رویارویی سهمگینی پرداخت. در نشست دوشنبه پیش (پیش از برکناری رؤسای شورای ارتش) مشاجرات سختی بین مراد موافی و مشیر طنطاوی در گرفت. علیرغم اینکه رییس اطلاعات ارتش از زیردستان طنطاوی است اما سخنانی که وی در ماه گذشته درباره‌ی قراردادهای خرید تسلیحات نظامی که مبارک منعقد کرده و از قبل آن ثروت کلانی را عاید خود نموده بود بر زبان رانده بود، رییس جمهور را کنجکاو نموده و طنطاوی را که می‌دانست پیگیری این مسأله‌ پای وی را به میان خواهد کشید و به درد سر خواهد انداخت ناراحت نموده بود. در نشست 20 جولای شورای امنیت ملی مرسی، مسأله‌ی قرارداد خرید اسلحه را مطرح کرده و خواستار گزارش کاملی در خصوص برنامه‌های خرید اسلحه، مصادر خرید و گردش مالی آن نمود. طنطاوی با موافی که مسأله‌ را بروز داده بود به تندی سخن گفت و مشاجره سختی بین آن‌دو در گرفت چنانکه بر سر همدیگر فریاد می‌کشیدند. سپس مراد موافی با یک خبرگزاری خارجی یعنی خبرگزاری ترکی آناتول، مصاحبه نمود و در آن طنطاوی و عنان را در قضیه‌ی گذرگاه سرزنش نموده و به بی‌توجهی به هشدار سازمان اطلاعات ارتش محکوم کرد مصاحبه‌ای که موجب شد منصب مهمش را از دست بدهد و اخراج گردد؛ یعنی بدترین چیزی که برای یک فرمانده‌ی ارشد قابل تصور است و این مسأله‌ وی را برای انتقام‌گیری از رؤسای نظامی‌اش سوق داد.

مراد موافی شخصیت بسیار خطرناکی است و بازوی راست عمر سلیمان بود، و توسط او تربیت شده بود واز او یاد گرفته بود چگونه جعبه‌ی سیاه سیاستمداران و مسئولان را نگهداری نماید و سازمان اطلاعات از مهمترین و خطرناکترین سازمانهای حکومتی است که مخزن اسرار همه‌ی آن  چیزی است که در کشور رخ می‌دهد، لذا در افتادن با رییس این سازمان نیازمند مهارت و ذکاوت بالایی است که رؤسای شورای ارتش از آن بی‌بهره بودند. و مراد موافی بعد از برکناری برخی از این جعبه‌های سیاه را باز کرده و اسراری را برملا نمود که نه فقط دامن طنطاوی بلکه دامن بسیاری از اعضای شورای ارتش را گرفت. 

موافی منتظر نماند تا حکم اخراجش به وی ابلاغ گردد سپس به انتقام بپردازد و تصمیم گرفت خانه را بر سر همه ویران نماید، لذا گزارشی فوری برای رییس جمهور فرستاد و او را از توطئه‌ی بزرگی که به قصد اهانت و آسیب رساندن به وی در جریان مراسم تشییع جنازه‌ی شهدای حادثه‌ی کرم ابوسالم تدارک دیده شده بود، مطلع ساخت و به وی اطلاع داد حمدی بدین، فرمانده‌ی پلیس نظامی و نجیب عبدالسلام فرمانده‌ی گارد ریاست جمهوری در هماهنگی با مدیر کل امنیت و جناح رسانه‌ای توفیق عکاشه از دست‌اندرکاران توطئه هستند. با این مدرک راه برای برکناری حمدی بدین و نجیب عبدالسلام که هردو عضو شورای ارتش و از نزدیکان طنطاوی بودند باز شد. 

بعد از صدور حکم اخراج مراد موافی وی دومین ضربه‌ی خود را به رؤسای سابقش وارد نمود و این دفعه نوبت متحد رسانه‌ای آنان توفیق عکاشه بود؛ شخصی که تمام امکانات رسانه‌ای خود از روزنامه‌ها و کانال تلویزیونی فراعین را با تمام قدرت در تخریب وجهه‌ی اخوان المسلمین و جنگ با رییس مرسی به خدمت گرفته بود. در این هنگام کلیپی منتشر شد که در آن توفیق عکاشه از اسراییل دفاع کرد و اعراب را مورد حمله قرار می‌داد و با افتخار از روابطش با اسراییل سخن می‌گفت و اینکه چگونه چهار مرتبه به اسراییل سفر کرده است.

ضربه‌ی سوم که ضربه کاری‌ای بود و در آن اوضاع آشفته کمتر توجهی را جلب کرد خبر ضبط یک دستگاه آی پد که از ارتباطات بین المللی مبارک پرده بر می‌داشت بود. سازمان اطلاعات ارتش یکی از مأمورانش را مکلف کرده بود تا قبل از بین بردن اطلاعات موجود در آن، آن را ربوده و در اختیار سازمان قرار دهد و اکنون آن را در اختیار ریاست جمهوری قرار داد. با جستجو در اطلاعات موجود در آن بسیاری از اسرار ارتباطات و تماسهای مبارک با شخصیتهای مهم و صاحب نفوذ در داخل و خارج مصر برملا شد. هرچند گزارشها از مضمون این تماسها سخنی نگفته‌اند، اما گمان غالب بر این است که مبارک زندانی با طنطاوی و عنان و دیگر فرماندهان ارتش و همچنین با خارج تماسهایی داشته است، و چنین می‌نماید که اطلاعات موجود در آن، علت سکوت سایر فرماندهان ارتش در برابر برکناری طنطاوی و عنان می‌باشد.

اما آنچه که باعث شتاب مرسی در بازنشسته کردن و برکناری این فرماندهان ارتش بود و اینکه مجال نداد تا خود استعفا نمایند، گزارشهای اطلاعاتی‌ای بود که خبر از برنامه‌ریزی برای برکناری مرسی و غلبه بر اخوان می‌داد و در دو روز اخیر کشف شده بود در این نقشه قرار بود یکی از ایادی نجیب -ساویرس میلیونر مسیحی مخالف اخوان- بنام ابوحامد با دار و دسته‌اش و به همراهی جماعت تندرو مسیحی به سرکردگی کشیش ماتیاس نصر، در 24 اگوست تظاهرات و اغتشاشاتی را برگزار کنند و قصر ریاست جمهوری را محاصره کرده و برخی ساختمانهای دولتی و برخی دفاتر اخوان را آتش بزنند و ارتش دخالت کرده و مرسی را به مانند مبارک و به بهانه‌ی نارضایتی مردم از وی برکنار نمایند.

اسرار پشت پرده‌ی غلبه بر طنطاوی و یارانش هرچه باشد، اگر فضل خداوند بر بندگان صالحش نبود این اتفاقات چند روزه بدینگونه رخ نمی‌داد. و اگر جز این بود که محمد مرسی ریاست جمهوری را طلب نکرد و این ریاست جمهوری بود که به سمت مرسی شتافت پس خداوند نیز او را نصرت نمود، و سپس اگر مهارت سیاسی اخوان و محمد مرسی و تجربه‌ی طولانی آنان در برخورد با اینگونه توطئه‌ها و دستگاه اطلاعات نبود و اگر شکیبایی و برنامه‌ریزی و نگاه استراتژیک آنان در ایجاد شکاف در مؤسسه‌ی ارتش و عزل فرماندهان فاسد و جدا کردنشان از عناصر صالح ارتش نبود پاکسازی و تطهیر شورای ارتش بدینگونه آسان انجام نمی‌گرفت

خوانندگان محترم 12 اگوست از نظر اهمیت نه تنها کمتر از 25 ژانویه و 11 فوریه  نیست، بلکه از آنها مهمتر نیز است، زیرا روز نجات واقعی مصر از سلطه‌ی نظامیان است، سلطه‌ای که برخی گمان بردند که سرنوشت حتمی مصر است و رهایی از آن ممکن نیست و ارتش بر مصر و آنچه در اوست قدرت دارد. می‌توان بااطمینان گفت: به‌ طور حتم امروز دولت مصر، به‌ دولتی مدنی تبدیل شد.